چای دم کرده

شعر و ادبیات -شاعرانه ها -متنوع از همه جا از همه چیز

چای دم کرده

شعر و ادبیات -شاعرانه ها -متنوع از همه جا از همه چیز

فردوسی به قلم آقای یوسف سایت: شهربَراز

  
 
 
 شهربَراز :
 
 
 
وشنبه ۲۹/بهمن/۱۳۸۶ - ۱۸/فوریه/۲۰۰۸

پیشتر درباره‌ی
کتاب «سارماتیان» نوشتم. اما به تازگی متوجه شدم
 
که سارماتیان یا در واقع سرمت‌ها همان کسانی هستند که در
 
 بخش اسطوره‌ای شاهنامه به صورت شخصیت «سلم»
 
 پسر فریدون شاه ایران نمایندگی شده‌اند.


می‌دانیم که در پارسی، گاهی «ر» به «ل» تبدیل می‌شود مانند
 
 پرثوه به پلهو، زال و زر (یا در زبان گفتار عامیانه: سرفه به سلفه).
 
«سلم» نیز در اصل «سرم» بوده که خود کوتاه شده‌ی سرمتی (Sarmatae)
 
 یا سیرمتی (Syrmatae) است.
 
نام مکان زندگی آنان در اوستا به شکل سَیرَمه (Sairama) آمده است.

در شاهنامه، فریدون شاه بزرگ سه پسر داشت به نام‌های سلم، تور، و ایرج.
 
ایرج کوچک‌ترین پسر و محبوب فریدون بود.
 
از این رو وقتی فریدون قلمروی فرمانروایی خود را تقسیم کرد،
 
 شرق رود جیحون را به تور داد و نام آنجا توران شد،
 
غرب دریای مازندران را به سلم داد و نام آنجا روم شد
 
 و میان این دو ناحیه را به ایرج داد.

نهفته چو بیرون کشید از نهان --------------    به سه بخش کرد آفریدون جهان

یکی روم و خاور، دگر ترک و چین ------------ سِیُم دشت گردان و ایران‌زمین

نخستین به سلم اندرون بنگرید --------- همه روم و خاور مراو را سزید

به فرزند تا لشکری برگزید -----------    گرازان سوی خاور اندرکشید

به تخت کیان اندر آورد پای ------------  همی خواندندیش خاور خدای

دگر تور را داد توران زمین -----------   ورا کرد سالار ترکان و چین

یکی لشکری نامزد کرد شاه ----------    کشید آنگهی تور لشکر به راه

بیامد به تخت کی‌ای برنشست ------   کمر بر میان بست و بگشاد دست

بزرگان برو گوهر افشاندند -----------  همی پاک توران شهش خواندند

از ایشان چو نوبت به ایرج رسید --------  مر او را پدر شاه ایران گزید

هم ایران و هم دشت نیزه‌وران  ----------  هم آن تخت شاهی و تاج سران

برآمد برین روزگار دراز        ---------      زمانه به دل در همی‌داشت راز

فریدون فرزانه شد سالخورد -------------    به باغ بهار اندر آورد گرد

بجنبید مر سلم را دل ز جای       ------         دگرگونه‌تر شد به آیین و رای

دلش گشت غرقه به آزاندرون ---------------    به اندیشه بنشست با رهنمون

نبودش پسندیده بخش پدر   --------------    که داد او به کهتر پسر تخت زر


می‌بینیم که ارتباط سلم با روم (اروپا) در شاهنامه نیز آمده است.
 
 و در کتاب یادشده گفتیم که سرمت‌ها یا سارماتیان ایرانیانی بودند
 
 که به اروپا رفتند و در آنجا ساکن شده و در مردم آنجا ادغام شدند.


هم چنین بر پایه‌ی این داستان، تورانیان نیز برادران و بستگان ایرانیان بودند
 
 و از نظر مردم‌شناختی جزو گروه‌های ایرانی به حساب می‌آیند
 
و ربطی به ترکان آلتایی ندارند. البته بعدها ترکان اورال-آلتایی
 
 با تورانیان درهم آمیختند.


به قول فردوسی:

تو این را دروغ و فسانه مدان ------------------ به یکسان رَوِشن زمانه مدان

از او هر چه اندر خورد با خرد ----------------- دگر بر ره رمز و معنی برد

[روشن: شکل قدیمی و پهلوی روش]


با پیشرفت و یافته‌های جدید باستان‌شناسی بخش‌های بیشتری
 
از شاهنامه برای ما معنا پیدا می‌کند.