چای دم کرده

شعر و ادبیات -شاعرانه ها -متنوع از همه جا از همه چیز

چای دم کرده

شعر و ادبیات -شاعرانه ها -متنوع از همه جا از همه چیز

نگاهی دیگر با سید محمد آتشی : پدران وفرزندان/ایوان تورگنیف


نگاهی دیگر با سید محمد آتشی :
 
 
 پدران وفرزندان/ایوان تورگنیف
 

قبلا درموردادبیات فرانسه وآمریکا،مطالبی نوشته ام ،والبته ادبیات فرانسه راغنی تردانسته بودم.اسمش رانمی گذارم مقایسه،امامایلم کمی هم درموردادبیات فرانسه وروسیه  توضیح دهم.

به نظرم درشعرفرانسوی ها،غنی ترازروس هاهستند!امادررمان کفه ترازو برای هردوسنگینی می کند!درشعرفرانسوی ها"آرتوررمبو"،"آلبرکامو"،"گیوم آپولینر"،"رنه شار"،"شارل بودلر"....وده هانفردیگررابه شعرجهان ،تحویل داده اند،"رمبو "به تنهایی باتمام شاعران روس رقابت می کندودراین رقابت ،البته برنده هم هست!

اما درشعر،روسها تنها کسانی چون "آناآخماتوا"رادارندکه البته شاعرخوبی هم هست،اماهیچ گاه به پای مثلا"بودلر"نمی رسد.

دررمان قضیه گرچه برابر است اما کمی  کفه ترازوی داشته های روس ها،سنگینی می کند.آنها تولستوی(کتاب جنگ وصلح)؛گوگول(کتاب تاراس بولبا)،انتوان چخوف،نمایشنامه نویس معروف ونویسندگان مشهوردیگری دارند.اما فرانسوی ها،ویکتورهوگو(کتاب بینوایان)،الکساندردوما(کتاب سه تفنگدار)،و...رادارند.می بینیدکه هردودرزمینه رمان افتخارات ونام های بزرگی دارند.

من همیشه دغدغه ی آموختن زبان روسی راداشته ام واین دودلیل دارد؛اول اینکه می خواستم ازادبیات غنی آنهابی واسطه استفاده کنم ،چون بیشترکتابهای ادبی روسی ،ازانگلیسی به فارسی ترجمه می شوند خوب طبیعی ست که دراین میان مقدارزیادی مطلب ومحتوا هرز می رود!ودوم اینکه آهنگ های روسی راخیلی دوست دارم.

 این مطالب رابه بهانه ی  کتاب پدران وفرزندانFATHERS AND SONSاثرنویسنده بزرگ روسی ایوان تورگنیفIVAN TURGENEVنوشتم تاکمی درباره اش توضیح دهم.

کتاب درباره نسل دیروزونسل امروز،جنگ اندیشه های نووکهنه، تضادهاوکشمکش هاست.داستان دوجوان که مقدسات پیرهارامی خواهندازبین ببرندوهردوهم البته، هم  پیرهاوهم جوانها،اشتباه می کنند".

بازارف" قهرمان این کتاب، سمبل جوانهای جسوروبی ملاحظه یی است که دنبال نظمی نوین می باشد.دنبال کردن مادیات وبه کناری نهادن معنویات ،همین کارباعث به وجود امدن تضادی دروی می شود که جانش راهم برسرآن می گذارد!

البته "تورگنیف" باساختن" بازارف" خواسته جوانهای معتقدبه دگرگونی رادرعصرخودش به ریشخند بگیرد!اما به نظرمن دراین کارموفق نبوده چراکه ازبازارف تصویری متضادارائه می دهد.

روبروی "بازاروف"،"پاول پترویچ"پیر قرارداردکه بااومخالف است وحتا بااوبرخورد فیزیکی هم می کند.

شخصیت های دیگرداستان، هریک به نحوی گرفتارهمان مسائل قهرمانان اصلی کتاب هستند.هنرتورگنیف این بوده که توانسته دراین کتاب، اوضاع اجتماعی زمانش رابه تماشابگذارد؛به همین دلیل است که کتاب پدران وفرزندان تاکنون زنده است ومخاطب دارد.

ایوان تورگنیف متولد1818م  درشهر"آریول" است،تحصیلاتش رادرمسکو گذراند ودر پترزبورگ ادبیات خواند ،وبعدازتحصیل ادبیات به برلن رفت وفلسفه" هگل" راآموخت.بقیه عمرش راهم درپترزبورگ به نوشتن گذراند.ازآثاراومی توان از"یادداشت های شکارچی"،"قبل ازماجرا"،"زمین بکر"،"دود"،"آشیانه اشراف"،"رودین"،و...رانام برد.

 

به قلم: سید محمد آتشی

وبلاگ:

http://amyna.blogfa.com/

کجا باید بیآویزم ؟!! از ف.شیدا

 
صدای گریه باران

زخاطر میرود درنور

وحتی درگلو هم نقش بارانها

فروخورده بجا مانده ست...

میان آنکه گریانم ویا باید بخندم باز؟!!!

وحتی خود نمیدانم

کجا باید بیآویزم نخ اشک مداوم را

میان اینهمه سرسبزی امروز...!!!

به برگی... بر سرشاخی... بدیواری؟؟؟

طناب رخت همسایه؟!

ویا چون آن گل شبنم زده شاید

چکانم قطره را از تن بروی خاک

کجا باید بیآوزیم نخ اشک مداوم را...؟؟!!!
....

وبا خود ...با دل واندیشه میگویم

گناهت را نمیبخشم...

که بر من لحظه هائی را به غمگینی

مداوم اشک غم دادی

واما تو....

گناهت را نمیبشخم توای عشقی

که هرروز وشبی بر روزگارم درد غم بودی

چرا اخر توانم نیست

رهی گیرم ازاین ره رفته دیروز

وراه دیگری شاید به امیدی

که رویای مرا بر شاخ سبز آرزوهایم بیاویزد؟!

چرا باید

به دنبال همان آویزه ای باشم...

که بررخ صد نخ اشک مرا برخود دهد جائی؟!

کجا باید بیاویزم

من آخر اینهمه امیدو رویا را

کجا باید بیآویزم؟؟!!!


 دوشنبه ۳۰اردیبهشت  

 از : فــرزانه شـــیدا  

 
سایت شعر نو:                
 
http://shereno.com        
 
وبلاگ ف.شیدا: