چای دم کرده

شعر و ادبیات -شاعرانه ها -متنوع از همه جا از همه چیز

چای دم کرده

شعر و ادبیات -شاعرانه ها -متنوع از همه جا از همه چیز

ایکاش ...سروده ای از فرزانه شیدا

درصدای باران یا صدای باد

در خش خش برگها تا کاغذی رها در هوا

در صدای رود یا نوای موج

در چهچهه مرغ های بهاری

یا در همهمه هائی کوچه وخیابان

آنچه همه در پی آنیم صدای زندگیست

مانده ام با کدامین نوا ...در کدامین صدا

وتا کجا میشود دلخوش بود

مانده ام در کشاکش بودن

دلم را در کدامین خرابه پنهان کنم

تا درناله های پر طپش قلبم

ازپا نیافتم

و باز بشنوم نوای زندگی را

که دوراست از صدای دل

دورتر ازمن و حتی بودنم

!!!

بر جای مانده ام....فرو رفته در خویش

مانده در سکوتی دردآور ...بسته لب ... در آروزی سخن

چگونه تاب آورم زیستن را

!!!

آه ..غم هرروز چون پیچکی در دلم می پیچد

نفس تنگ میشود...بیقراری دلم را لرزان میکند

بی تاب میشوم

و میخواهم در صدای باد ....در صدائی از زندگی

خود را فراموش کنم ...

تو چه میدانی چقدر سخت است

در دور دست آه کشیدن

و بی هیچ رسیدنی راه پوئیدن

وباز هیچ...هیچ ...هیچ

!!!!

ایکاش اینگونه نبود

!!!

ف.شیدا جمعه، 14 اردیبهشت، 1386

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد