لاله
دل لاله گون عاشق شده، در کُنج صحرای غمی
آخر شهید عشق او ، خواهم شدن در ماتمّی
در لحظه های عشق او، هر لحظه میمیرد دلم
دانم براه عاشقی ، تنها شهید او منم
میسوزم و چون لاله ای حیران صحرای غمم
آخر بدست خود ولی ، خنجر به قلبم می زنم
در پای کوه زندگی ، با رود اشکم میدوم
هرگز نمی دیدم بخود ، یک لاله غمگین شوم
****
یارب مدد برقلب ما ! از دست رنج لحظه ها
ازچه نمی بینی مرا ؟؟! کن چاره ای بر حال ما؟؟!!
در دیدگانم حک شده ، هرگوشه ای را بنگرم
در هجر او می میرم و هر لحظه بس عاشق ترم
هر لحظه بس عاشق ترم !!!
ســروده : فــرزانه شـــیدا
پنجشنبه دوم اسفند 1386