بیهوده شعری از فرزانه شیدا ـ ف.شیدا |
بیهوده چنگ میزنم بر لحظه های بودن و در بیراهه های ناتمام پرسه میزنم و زیستن را هجی میکنم قلبم داغ میکند چهر ه ام سرخ میشود و بی آنکه بدانم در خویش جان میدهم و بی آنکه بخواهم در تلاش مغموم بودن گام برمیدارم وباز ..وباز...وباز در می یابم که دلتنگم در شبهای تنهائی روزهای سکوت ف.شیدا یکشنبه ده تیرماه ۱۳۸۶ تهیه و تنظیم اشعار : ف . شیدا...شیواااااماهیچ www.mahich.blogfa.com |