منبع تازه های ادبی
http://ccccc.blogfa.com/
سیزده پیشنهاد برای نگریستن به یک شعر پست مدرن
کنث شروود
ترجمه : فدرس ساروی
1- شعر گفتن یعنی " ساختن شعر " :
در شعر پست مدرن تاکید روی " ساختن " است ، ساختار دادن ،
مهارتی که از به کارگیری زبان به عنوان ماده ی خام اولیه به دست می آید ،
هیچ تاکید و امتیاز خاصی برای "بیانگر " بودن وجود ندارد ، تاکید روی
" فرایند تولید " است نه " محصول " .
2- سطر بندی :
در شعر پست مدرن نوعی اکراه برای نظم دادن به سطر بندی ، فرم ،
صدا و گوینده از طریق اراده ی مستقیم و یا حتی " تصور کردن "
آن وجود دارد (1) ، شعر به عنوان وسیله ای برای ادراک یا تجربه
به حساب می آید و ثبت می شود ، شعر پست مدرن یک موجود ارگانیکی ،
یک موجود زنده است ....
3- تنها مرجع خودمان هستیم :
حرف ، کلمه ، سطر ، کلیت شعر ، کتاب ، الگوهای صوتی ، ابعاد صفحه ی
کاغذ و حتی جنس کاغذ همگی در خدمت شعر هستند و یک شعر
پست مدرن می تواند فعالانه از تمامی این سطوح معنا بگیرد و فرایند
سرایش همه ی اینها را می تواند به حساب آورد ....
4- فرمهای دیگر گون :
نه انواع قالبهای از قبل تعیین شده ی شعر سنتی و نه رویکرد به شعر آزاد
هماهنگ با طبیعت یا کلیت آن هیچکدام تمام امکانات مورد نیاز ساختن یک
شعر پست مدرن را به تنهایی به همراه ندارد ، اینها تنها می توانند یکی
از روشهای اکتشاف باشند ، این سبک معتقد است که اگر میانجی انتقال
خود " پیام " باشد ، در آن صورت میانجی/فرم نباید بتواند عینیت بیابد ،
میانجی/فرم در درجه ی دوم اهمیت قرار نمی گیرد .
5- قدرت احتمال و شانس :
به پیشواز ناشناخته رفتن ، عدم تعیین ، تکثیر ، معانی چند گانه ، روی گرداندن
از " نیت " به عنوان هسته ی مرکزی معنا و اصل ، از مولفه هایی هستند
که در ساخته شدن اینگونه کارها مورد توجه قرار می گیرند ، وقتی اراده
و آگاهی ما در هنگام نوشتن یک شعر کمتر در کار باشند آنگاه شعر حاصل
برای خود شاعر و خواننده اش امکانات بیشتری برای اکتشاف فراهم می کند .
6- خویشتنهای ما در بردارنده ی ضد خویشتنهای ما نیز هست :
برای کشف تکنیکهای شعری فراتر از استعاره های صوتی بیاندیشید ،
تبادل نقطه نظرهای تاریخی – خیالی ، وحدت گرا – کثرت گرا یا جزئی نگر
همگی برای رسیدن به " فردیت " و تازه به عنوان جزئی از احتمالات
بسیار در کارند ....
7- " من " یک " دیگری " است :
ما به موقعیت اجتماعی به عنوان یک مولفه ی اصلی در کارهای پست
مدرن می پردازیم اما دیگر " از خود بیگانگی " (2) را در مقایسه با
شواهدی که از دنیای بیمار کنونی در دست داریم چندان آسیب زا نمی بینیم ،
اهداف و حتی الزامات اخلاقی در حاشیه ی اینگونه آثار قرار دارند
و از آنجا در حال خطاب به همه ی کسانی هستند که مالکیت خود را
در دنیای کنونی از دست داده اند و دیگران : فرم ممکن است
اجرایی شدن آن چیزی باشد که قابل بیان نیست .
8- ( کلمات فرم می دهند به یک ) فرم زندگی (3)
ما نگرش سپیر (4 ) ، وورف (5 ) ، و ویتگنشتاین و ... را پذیرفته ایم ، قرن بیستم عصر دوران زبانشناسی متافیزیک است . دیگر زبان بیان کننده ی معنا نیست بلکه سازنده ی آن است ... کلمات ، دستور زبان و تمامی دیگر جنبه های یک زبان فرضی سازنده ی دنیای کسانی است که با آن زبان سخن می گویند .
9- حبس دنیا :
دستاوردهای دوران زبان شناسی همه چیز را تحت شعاع قرار داده
و آلوده است ، ما دیگر به این نتیجه رسیده ایم که در واقع این
قدرت تمامیت گرای سیستمهای زبانی است که فردیتها را با ساختارها
و محدودیتشان می سازند و شکل می دهند . آیا می توانیم خارج از این
چهارچوب زبانی تفکر کنیم ؟ تا وقتی که زبان چهارچوب معیار و
تعیین کننده ی ماست نمی توانم خارج و جدای از آن تفکر کنیم ،
ما در زندان و چهارچوب زبان زندانی شده ایم اما در این میان
این تنها شعر است که تا لبه های قفس پیش رفته
میله های قفس را تکان می دهد و محدودیتهای آن را آزمایش می کند ...
10- نه شبیه یک فرد بیهوش :
زبان به هوش آمده است ، امروزه دیگر این واقعیت که شعر با عبارات
مصطلح قابل تعریف نیست برای ایجاد پتانسیل " جهت زدایی
" و " آشنا زدایی " در دریافت به کار گرفته می شود ...
11- " است " اولیه پیچیده است :
استنلی دایموند (6) فنون شعری اقوام گوناگون را مورد مطالعه
قرار داد و به یک وضعیت غیرقابل پیشبینی و بدون قاعده ی عمومی
در اعتقادات به مقولاتی نظیر " مفهوم پیشرفت " و " طبقات فرهنگی "
برخورد که بر خلاف زنجیره ی گسترده ی " شکلهای بودن "
درعصر روشنگری (7) ، بیشتر هماهنگ با نگرشهای بوم شناختی بود
و متضاد با داروینیسم عوام پسند .
12- کارگزاران فرهنگی جهان متحد می شوند :
ما به شاعر به عنوان نویسنده و به شعر به عنوان چیزی که
به وسیله ی دنیای اجتماعی تولید شده و با آن درگیر است نگاه
می کنیم : تاکید بر آرمانها و آرزوهای محلی و منطقه ای خاص
و یا شاید " اکنونی " و فراتر از آرمانها و آرزوهای جهانی است
، تاکید و توجه بر روی روش شعری در بین توده ی مردم است
تا در بین برج عاج نشینهای شعر و اساتید شعر ....
13 – قانون گذاری :
شعر گفتمان قدرت است ، یا به عنوان قانونی تایید نشده یا تایید چیزی
که قانونی نیست یا به عنوان یک عصیان و رد قاطع کلیه ی منابع اعمال قدرت :
اینکه جهان کنونی پر از سلطه و ظلم است قاعدتا نیازمند وجود دلیل ،
چالش ، انتقاد و سوظن در مورد نرمها و مشروعیت است ....
پانوشت ها :
(1) در یک شعر پست مدرن این موارد دارای نظم هستند اما تنها بر
اساس قواعد درون متنی و نه مطابق و هماهنگ با هر گونه فراروایت ...
به عبارت دیگر هیچگونه قاعده ی کلی برای نظم دادن به این موارد
برای شاعر پست مدرن وجود ندارد و همانطور که در بند بعدی آمده است "
تنها مرجع خودمان هستیم " . اما اینکه این فرایند " ساختن " ب
ه صورت همزمان نیازمند غیر ارادی بودن نیز هست با ما از مهارتی سخن
می گوید که شاعر آن را در ناخوداگاه خود به صورت درونی شده دارد
و این چیزی است که تقریبا معادل اصطلاح کلاسیک " قریحه ی شاعری "
است . (مترجم (
(2) از خود بیگانگی (Alienation) یک مفهوم مارکسیستی است ،
مارکس معتقد بود که در گذشته و در زمان رواج " صنایع کوچک "
یک صنعتگر و یا یک تولید کننده به محصول خود احساس تعلق خاطر داشت
چرا که در واقع خودش و توانایی و هنر خود را در آن می دید اما با ورود به
عصر ماشین و قرار گرفتن کارگرها در کنار خط تولید آنها دیگر احساس تعلقی
به محصول نهایی ندارند و به همین دلیل از نظر مارکس انسان امروز دچار
از خودبیگانگی شده است ... در شعر نیز برخی از منتقدین معتقدند که
شاعر پست مدرن با سپردن کار به ناخودآگاه و نفی اراده و آگاهی
در فرایند تولید شعر در واقع رابطه ی خود را با شعرش قطع کرده و
در مواجهه با اثر خودش دچار از خودبیگانگی می شود ( مترجم (
(3) (Words form A) form of life
ترجمه دقیق این تیتر به فارسی امکان پذیر نیست و
به همین دلیل اصل عبارت در پانوشت ارائه می گردد
جمله در واقع " دو عبارتی " است و حرف " A " با توجه به اینکه
به همراه کلمات داخل پرانتز خوانده شود و یا به همراه کل سطر
معانی مختلفی را تداعی می کند : همراه بودن آن با کلمات داخل پرانتز
ما را به این مفهوم می رساند که : این کلمات هستند که به حروف شکل
و فرم می دهند ، و از طرف دیگر اگر این جمله را بدون در نظر
گرفتن پرانتزها بخوانیم به این معنا خواهیم رسید که کلمات به یکی از
فرمهای زندگی فرم می دهند . ( مترجم )
(4) Sapir
(5) whorf
(6) Stanly Diamond
(7) Enlightenment
http://www.joghd.net/article.aspx?id=118