بیست و چهارم بهمن ماه چهل سال از درگذشت فروغ فرخزاد می گذرد
یکی از بهترین اشعار فروغ تقدیم دوستداران شعر ایشان:
تولدی دیگر
مرواریدی صید نخواهد کرد
فروغ فرخزاد
اشــعاری از : فـرزانه شــیدا
شــعری از : فـرزانه شــیدا... تبسم ...
___________________________
شاید اگرگفتن ثمری داشت میگفتم
شاید اگر گریستن ثمری داشت می گریستم
شاید اگر گریختن را فایده ای بود میگریختم
اما ایستاده ام
آری ایستاده در سکوت ... بی هیچ اشکی
همواره در همانجای همیشگی
بی آنکه بدانم چه کنم!!!
اسارتم را در دستهای تقدیر
در دستهای بی احساس وبی ترحم سرنوشت
باور کردم
فراموش شدنم را در دیدگان خدا
غریبه شدنم را بادنیایم
ولی ...نمیدانم...
نه نمیدانم ....
با چه کس تقسیم کنم
احساس غم گرفته ی « بودن » را !!!
کسی خواهان غم نیست!
اندوهت را باز نمیپرسند
اما ...اما خندانی روزگارت را ...
شریک میشوند
من اما آنجا که می بایست« خود» بوده باشم، نیز
«خود » نبوده ام!!
اشعارم بود که میدانست
«این همیشه لبخند برلب»
خندان نبوده است...
« تبسم» نقاب چهره ی نگفتن بود...
تا پنهان کند... واژه را !!!
وآنگاه که لبخندی کمرنگ ، لب را نوازش میداد
سوال پریشانیم میشد:
،،غمگین نیستی؟!،،
از سر کنجکاوی فقط : ،، تو آیا اندوهگین نیستی!،،
ــ،،من،،غمگین؟!!!
هه !... نه شاد تر ازاین نمیشود بود!!!
ونگاه اشک چشمانم را به تعجیل... قورت می داد!!
در تبسمی پررنگ بر لبهای سکوت!!!
وباز تبسمی دیگر... درختم کلام... در دزدیدن نگاه !!!
میدانی...گاه تبسم نیز ...
غمگین ترین جوابهاست..اگر هشیار باشی!!
کاش کسی می پرسید از لبهای سکوت : فریاد کجاست ؟؟؟!!!
کاش می پرسید :اینهمه غم چراست؟!
وباز مینشینم به شنیدن در دودلهائی...که سکوت نمیدانست
و لبریز گفتن بود از بی کسی ها!!!
من اما گوش شنیدنم... بر قلبهای تنهائی!!!
فـرزانه شـیدا آبانماه ۱۳۸۲
آنگونه زندگی کن که هستی نه آنگونه که میخواهند باشی ! ف.شیدا
________________________
در خاطرمن
از همه ی روزهای زندگی....
در خاطراتم ...در درون احساسم
در میان وجودم ... تنها ترا یافته ام
و در آغوش پر محبت "عشق"
فقط به خاطر تو زیسته ام
خورشید زندگانی ام باش
که تاریکی غم را فراموش کنم
و دگر باره در آغوش گرم عشق
"بودن" را احساس کنم
"تو " روح احساس منی
بگذار برایت شعر "عشق "را
زمزمه کنم
و بگذار در کنار تو
چون رود... جاری
چون " عشق"با محبت
چون "وفا" ..... وچون "عاشق"
گرم و پر مهرو عاشقانه... زندگی کنم
قلبم دلتنگ عاشقانه هائی ست که بی توی رنگی نمی گیرد در خلوت تاریکی... اندوه فرزانه شیدا/ ف.شیدا / آذرماه 1386
ترانه : کاش
____________________
پر پروازم تو بودی....
اگه بال وپر ی داشتم....
کاش میشد با تو بمونم....
ترو تنها نمی ذاشتم....
دل میخواست .... تو او ج پرواز ....
برسه به آشیونم.....آخه قلب من نمیخواست
که بدون تو بمونم...
ولی من راهی نداشتم...
راه ما از هم جدا بود ....
اگه غیر ازین میکردم.....
بخدا فقط خطا بود.....
منو باور کن عزیزم .....
بجز این راهی نداشتم...
رفتم اما بخدا من....
دلمو پیشت گذاشتم....
میدونم باور نداری ...
میگی یاری بیوفا بود...
اما باور کن عزیزم.....
سرنوشت ما جدا بود...
پر گرفتم عاشقونه....
پر کشیدم تا تو ابرا...
اما دیدم که دل من...
حتی اونجا مونده تنها
بعد ازین تنها میمونم...اینو من خودم میدونم
اما میخوام که بدونی...پای عشق تو میمونم
سروده ی : فرزانه شیدا
Farzaneh Sheida