پس از مهدی اخوان ثالث
اخوانی دیگر
علی باباچاهی
در فیلمنامه یا نمایشنامه یی که ژان کوکتو نوشته است یکی از شخصیت ها
به دیگری که شاعر شناخته شده یی هم هست می گوید که عیب تو این است
که برای نوآوری حد و مرزی قائل هستی،
شاعری دیگر اما بیرون از این نمایشنامه یعنی در دنیایی خیلی واقعی معتقد است
که من برای نوآوری اهمیت بسیاری قائلم اما نمی خواهم به بهای مدرنیست بودن
تروریست از کار در بیایم.
واقعیت امر این است که دیگر مدت ها است تکلیف خواننده حرفه یی و منتقد شعر
با نحوه و میزان نوآوری های مهدی اخوان ثالث روشن شده است.
وقتی به یاد می آوریم که او از اولی های مکتب نیمایی است بسیاری نکته ها
روشن تر می شوند.
برای اینکه در ردیف اولی ها قرار بگیری قطعاً باید سهم تو از نوآوری چشمگیر
و قابل درنگ باشد ورنه تسلط بر اوزان و فن بلاغت که اموری هستند ادیبانه
و مثلاً مریدپسندانه چندان چاره ساز نیست.
می دانید که نوشتن «کتیبه»، «قصه شهر سنگستان»، «مرد و مرکب» و
چندین و چندهایی دیگر را فقط شاعر سترگی همچون اخوان ثالث می تواند بنویسد.
بگو نقادی، بگو داستان سرایی، بگو نظم آوری اما آیا هر شاعری از عهده نوشتن
چنین آثاری برمی آید.
افزون بر این وقتی به «آنگاه پس از تندر» و شعرهایی از این دست می رسیم
به عینه درمی یابیم که با واقعیت هایی در عالم هنر روبه روییم که در کنار دیگر
واقعیت ها قد برافراشته و چیزی از خود کم نگذاشته اند.
خیلی پیش از این اما بر شعر «آنگاه پس از تندر» اخوان
(از این اوستا، ص 40 به بعد) درنگ کرده ام و اکنون نیز برآنم که سرخوشی های
آن درنگ جانانه را هرچند به اشاره با دوستداران شعر پیشرو ایران در میان بگذارم،
به گمان من اخوان با این شعر در مقایسه با دیگر شعرهایش در «وضعیت دیگر»ی
قرار می گیرد چرا که در «آنگاه پس از تندر» اخوان واقعیت ها را می کاود
تا از آن واقعیت تازه یی بپردازد. درست است که نوآوری در شعر اخوان
در قاب سنت می درخشد، اما سنت در شعر اخوان به تعبیر الیوت به
معنی حفظ پاره یی اعتقادات جزمی نیست.
بر همین مبنا می گویم که در این شعر مثل رمان نوگرا، آغاز به مفهوم
قراردادی آن وجود ندارد. خواننده آشنا با شعرهایی همچون «کتیبه» و ...
ناگهان در وسط شعر پرتاب می شود.
شاعر بر آن است که به تعبیر ویرجینیا وولف ذرات را همچنان که بر ذهن آدمی
فرود می آید ثبت کند. علاوه بر آغاز نامنتظر این شعر با فضایی تازه و حدوداً
غافلگیرکننده روبه رو هستیم؛ فضایی که داستان و تصویر را به هم گره می زند
و داستانی که به منزله رویا تصاویری کابوس گونه را با ساختاری ظاهراً پیچیده
پیوند می دهد.
واقعیت ها و مشهودات عینی این بار به گونه یی در تصرف شعر اخوان برمی آید
که خواننده را در فضایی غریب و متفاوت قرار می دهد.
تصاویر و تداعی های هول آور و فضای سوررئالیستی شعر، در عین استقلال ،
با قصه نو و هنر مدرن شباهت زیادی دارد. فضاسازی های شعر اخوان به طور کلی
جذاب و منحصر به فردند، اما مفروضاتی چند از شعر سنتی گاه باعث می شود
که لحظاتی از شعرهای ممتازی همچون «برف» و «آخر شاهنامه» و...
قابل پیش بینی باشد، اما برانگیختگی سوررئالیستی «آنگاه پس از تندر»
در نهایت غیرقابل پیش بینی و غافلگیرکننده به نظر می رسد.