
جز اشک هیچ سخنی بر لب ندارم
جز سکوت هیچ ترانه ای بر لب
جز بغض هیچ بر تارهای صدا
جز غم هیچ در درون دل
جز تنهائی هیچ در زندگی
با من بگو چرا رفتی
که بی تو از نگاه زندگی نیز شرم میکنم
چرا که فصلها آمد و رفت اما من همچنان غمگینم
بگو چگونه پرنده زندگیم را تنها رها کنم
که او تنها آواز خوان عشق
در زندگیم بود
و قلبم چنین گفت
جز اشک هیچ سخنی بر لب ندارم
جز سکوت هیچ ترانه ای بر لب
جز بغض هیچ بر تارهای صدا
جز غم هیچ در درون دل
جز تنهائی هیچ در زندگی
با من بگو چرا رفتی
که بی تو از نگاه زندگی نیز شرم میکنم
چرا که فصلها آمد و رفت اما من همچنان غمگینم
بگو چگونه پرنده زندگیم را تنها رها کنم
که او تنها آواز خوان عشق
در زندگیم بود
تهیه و تنظیم اشعار : ف . شیدا...شیواااااماهیچ www.mahich.blogfa.com
غم بدل شاعران که راه ندارد دردل شاعرذخیره آه ندارد
بوده بهل هست رابدل بنشانی چون بتوجزهست دل گواه ندارد
گوشه تنهائیت عطازخدا بود رنگ دگربرترازسیاه ندارد
ای خنک ان دل که مهربوده محبت گرچه چواشگت یم ومیاه ندارد شعردلت رابگوبگوشه غربت هان به مگوبرتوکس نگاه ندارد