صور خیال در شعر امیلی دیکنسون
ترجمه: رویا دیانت
در میان چهرههای ادبی آمریکا تعداد کمی از آنها مانند امیلی دیکنسون به شدت مورد علاقه مخاطبان کتاب هستند؛ اما در میان همین عده محدود نیز تعداد بسیار کمتری تا این اندازه دست نیافتنی و اسرارآمیز باقی ماندهاند._
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورک تایمز، امیلی دیکنسون هنوز هم به دلیل توجه ویژه به زندگی و کارهایش به موازات هم، تازگی و محبوبیت خود را حفظ کرده است. ![]() ![]() آنچه به قلم این زن آفریده شد، تا زمان مرگش نیز دیده نشد و تازه آن زمان بود که خواهر او «لاوینیا» بیش از 800 شعر را در صندوقی که زیر میز تحریر او جاسازی شده بود کشف کرد؛ شعرهایی که روی کاغذ نامه نوشته شده بود، تاریخ نداشت و بدون عنوان و امضا بود. این شعرها در 40 جلد به یکدیگر دوخته شده بودند. امیلی وصیت کرده بود نوشتههایش را از بین ببرند؛ درخواستی نشأت گرفته از فرهنگ ویکتوریایی. لاوینیا اما از کتابچهها مراقبت کرد و با حفظ این مجموعهها اولین جلد از شعرهای خواهرش را با این امید که یاد او را زنده کند، در سال 1890 منتشر کرد. این مجموعه با استقبال چشمگیری روبهرو شد. گیرایی دیکنسون در چیست؟ این کشش از یک نظر به دلیل زبان جالب اوست؛ کاربرد واژههایی با معنیهای چندگانه، به کار گرفتن وزن ناموزون در سرودهها، آهنگ متمایز صدا؛ صدایی مبارزهجویانه، شوخ طبع، ارائه حسرتهای روحی اما ناباورانه، از نظر حسی مشتاق اما کاملا محتاطانه. مورد بعدی، شخصیت اوست. شکل ابتدایی اما پرکشش تنهایی آمریکایی. او قرابت خود با محیط اطراف را کاملا میشناخت و آن را تغذیه نیز میکرد. وقتی هیگیسنون از او خواست بیرون بیاید و پرسید آیا دلتنگ بیرون رفتن نمیشود، آیا دلش برای دیدن دوستان تنگ نمیشود و نمیخواهد یک زندگی عادی داشتهباشد؟ او پاسخ داد: «هرگز فکر نمیکنم حتی در تمام آینده پیش رویم کوچکترین علاقهای به اتخاذ شیوه زندگی معمول داشته باشم.» و بعد افزوده بود: «احساس میکنم خودم را به حد کافی بیان نکردهام.» امیلی به عموم روی خوش نشان نمیداد و این کار را «حراج روح» مینامید. گرایش او این بود که در جامعهای منتخب ناشناخته بماند و کارهایی را که مجبور به انجام دادنشان بود با ناخشنودی انجام میداد. در عوض او قادر بود توجه کاملی به عقاید انتزاعی نشان دهد و درباره مسایلی چون مرگ و الوهیت سخن بگوید؛ یعنی دقیقا همه آن چیزهایی که ما حتی نمیدانیم چگونه باید دربارهشان فکر کنیم. او برای ما به شیوهای زندگی کرد که هرگز خودمان نمیتوانستیم به آن سبک زندگی کنیم، درست مثل قدیسان و به همین دلیل است که ما این قدر شیفته او هستیم. امروز با جستوجو در میان همه آنچه او میدانست، ![]() ![]() اما دستنویسهای او، مستندات حرکت دستها و ذهنش، در ویرایشهای پیشین نامعین و گریزانند. شعرهای او هرگز به یک شکل ویرایش نشده و در حقیقت دیکنسون آفرینندهای فراتر از ویراستارهایش بوده است. ویرایشهای متعدد از سرودههای شخصی همه چیز از آنجا شروع شد که پس از مرگ امیلی و کشف شعرهایش، «هیگینسون» و «تود» برای انتشار کتابی که در سال 1890 منتشر شد سخت کوشیدند تا اشعار او را «محسوس» کنند. آنها برای شعرها عنوان درست کردند، تلفظ های آن را عادی کردند، علامتگذاری کردند و حتی برخی از شعرها را بازنویسی کردند. ویراستارهای بعدی برخی از این تصمیمها را حدف کردند؛ اما خودشان انتخابهای جدیدی داشتند که باز جای سوال داشت. مارتا دیکنسون بیانچی شعرهایی رلا که تا آن زمان منتشر نشده بود در دهه 20 و 30 قرن بیستم به دست چاپ سپرد، اما آنها را بدون عنوان و به صورتی منتشر کرد که برخی از واژهها نادرست بود. سال 1955 توماس جانسون اولین نسخه مستند را بر مبنای پژوهشی دانشگاهی منتشر کرد. او بیشتر شعرها را تاریخگذاری کرد و 40 پیشنهاد ارائه داد که میتوانست برای تنظیم آنها مناسب باشد. گرچه او برمبنای دستهای از شعرهای امیلی که در دسترس داشت این کار را انجام داد، اما بخش مهمی از دستنویسهای او که اکنون در کالج «امهرست» نگهداری میشود آن زمان هنوز به صورت شخصی نگهداری میشد. کار تاریخی و به یادماندنی او اکنون با ویرایش متفاوت رالف.دبلیو.فرانکلین تکمیل و وسیله انتشارات دانشگاه هاروارد منتشر شده است. در این ویرایش، تاریخها و میلیونها جزییات متنی دوباره بررسی شده است. با این حال تفسیر نتایج به دستآمده باز هم سوالهای بیشتری برانگیخته است. برای مثال در حالی که برخی از محققان دانشگاهی معتقد به ضرورت وجود منطقی عقلی از نظر محتوای شعرها برای جمعآوری آنها هستند، فرانکلین معتقد است که آنها باید به صورت تصادفی جمعآوری شوند. اکنون دیدگاههای مختلف همه بر این امر تاکید دارند که امیلی دیکنسون خودش تعیین میکرد اشعارش چگونه خوانده شوند. ویرایش شعرها حتی میتواند بر تصاویر ![]() ![]() حتی در کنفرانس «مانت هولیوک» یک تاریخپژوه پیشنهاد کرد که بر مبنای تاریخ نامهها به تحلیل تغییر دستخطها بپردازند تا از این طریق بتوانند میزان سلامت عقلی و فیزیکی او و انعکاس آن در پاسخهای حسیاش را دریابند. محقق دیگری در برابر گرایش دستنویسها هشدار میداد و این که آیا از پاسخ به موضوعهای وسواسی میتوان راهی برای فهمیدن امیلی دیکنسون به دست آورد؟ درک این مسایل سخت است. دیکنسون از راه هنرش زندگی کرد و این راهی غیرمستقیم برای شناخت یک شخصیت است. «حقیقت باید به تدریج بدرخشد» این حرفی است که خود او میزند. پس باید به همین صورت باشد. این همان دلیلی است که بیوقفه از شعرهای او نسخهبرداری میشود و به بازخوانی آنها میپردازیم. با این کار دوباره او را میبینیم و از طریق فیزیک و روح زنانهاش او را در مییابیم. زیباشناسی شعرهای دیکنسون دیکنسون بیاینه ای برای زیباییشناسی شعرش به جای نگذاشته است و به دلیل تنوع موضوعهای او، کارهایش در ژانر مشخص شعری جای نمیگیرد. او فقط شعرهای «امرسون» را مورد بررسی قرار داده و به عنوان فلسفهای متعالی شعرهایش را تحسین کرده است. با همه اینها، شعر دیکنسون را از زوایای مختلف بررسی میکنند و آنها را در قالب طنز، ایهام، هزل و کنایه قرار میدهند. گلها و باغها؛ «فار» اشاره میکند که شعرها و نامههای دیکنسون تقریبا تمامیشان برگل متمرکز شدهاند و تلمیح به باغ اغلب به حوزهای تخیلی باز میگردد که در آن گلها نمادی برای عملها و احساسات محسوب میشوند. او برخی از گلها مثل "جنتیان" و شقایق را با جوانی و فروتنی پیوند میدهد و گلهای دیگری را با دوراندیشی و روشنبینی. او معمولا برای اینکه شعر یا نامهای برای دوستانش بفرستد همراه آن دسته گلی نیز میفرستاد. اشعار استعاری ـ دیکنسون تعداد زیادی شعر به جای گذاشته است که در آنها به آقا، جناب، یا استاد اشاره کرده است. هر چند برخی این اشارهها را به عنوان نمادی از عشقهای ازلی و ابدی دیکنسون مینامند؛ اما او در خلال این شعرها به پرسش از خود و به نوعی خودپژوهی میپردازد. شعرهایی که گاه خواننده را عمیقا ![]() ![]() اشعار بیمارگونه ـ اشعار دیکنسون انعکاس شیفتگی زندگی اوست و آمیختن آن با بیماری، مرگ و مرگ. شاید برای یک دوشیزه نیوانگلندی شگفتآور باشد که در شعرش از اشکال مختلف مرگ بگوید: مصلوب شدن، غرق شدن، به دار آویختهشدن، یخ بستن، گلوله خوردن، خفگی، چاقو خوردن، تولد نارس و گیوتین. او عمیقترین شناختش را به مرگ مقدر شده از جانب خداوند اختصاص میدهد و به تشییع جنازه ذهنی میپردازد که اغلب با حس عمیق تشنگی و گرسنگی همراه است. یکی از پژوهندگان آثار او «ویویان پولاک» این ارجاعها را واکنش خودبیوگرافینگارانه او از شخصیت تشنه و گرسنهاش مینامد. او دربرابر جهان خارج معمولا خود را موجودی کوچک، لاغر و شکننده توصیف میکند. اشعار مذهبی ـ هیگینسون دیکنسون در طی زندگی اشعاری نوشت که انعکاس دلمشغولی او با آموزههای عیسی مسیح هستند و در حقیقت بسیاری از آنها اشاره به این امر دارند. هرچند او در خانوادهای مذهبی بزرگ شد؛ اما خودش معتقد بود که تنها عضو خانواده است که به اندازه دیگران مذهبی نیست. با این وجود تعدادی از اشعار او بر مبنای انجیل معاصر و بازآفرینی آنها با ظرافت تمام با استفاده از زبان محاوره آمریکایی است. «دوروتی اوبرهاوس» دریافته است که شکل برجسته شعرهای مسیحی امیلی نشان دهنده توجه احترامآمیز او به زندگی عیسی مسیح است. او مدعی است که ساختار عمیق دیکنسون او را از نظر «سنت شعری ایثار میسح» در کنار هاپکینز، الیوت و آدن قرار میدهد. در شعری به مناسبت میلاد مسیح دیکنسون روشنبینی و ظرافت در ایجاد یک موضوع قدیمی را این گونه بیان میکند: ناجی باید مردی موقر و مطیع/ بوده باشد/ که در یک روز دور و سرد/ به سراغ همقطاران کوچک بیاید/ راهی به مکان مقدس/ از زمانی که او و من بچه بودیم/ زنده بود، اما برای آنچه باید باشد / میلیونها مایل راه ناهموار/ در دل قارهای کشف نشده «سوزان یوهاس» محقق دانشگاه معتقد است که دیکنسون به روح و درون انسان به عنوان جاهای قابل مشاهده نگاه میکند و بیشتر زندگیاش را در چنین فضایی میگذراند. او اغلب از این جاهای خصوصی به عنوان «قارهای کشف نشده» یاد میکند و «عرصه روح» را با خیالپردازیهای طبیعی میآراید. در موارد دیگر مثل قلعهها و زندانها خیالپردازی او تیرهتر و تاریکتر است و با راهروها و اتاقهای تو در تو تکمیل میشود تا «یکی» در آنجا اقامت کند و این «یکی» خود اوست که با خودهای متعددش در آنجا ساکن میشود. ترجمه: رویا دیانت |
سلام
یکی از دوستان پیشنهاد کرد وبلاگتون رو ببینم . واقعا وبلاگ جالبی دارید . مطالب هم واقعا به دردبخوره .
دلم می خواد باهم تبادل لینک داشته باشیم . دوست دارم لینکتون رو تو سایتم داشته باشم تا هر وقت هم خودم و هم بازدید کننده هام دلمون خواست بتونیم بهت سر بزنیم .
اگه مایل به تبادل لینک باشید وبلاگ من رو با نام
۩۞۩ بی پرده زنان و مردان را ببینید ۩۞۩ لینک کنید . و حتما به من اطلاع بدید که وبلاگ شما رو با چه نامی لینک کنم .