چای دم کرده

شعر و ادبیات -شاعرانه ها -متنوع از همه جا از همه چیز

چای دم کرده

شعر و ادبیات -شاعرانه ها -متنوع از همه جا از همه چیز

فرزانه شیداو اشعار ژاندارک و کجاست سیاوشی

  سید محمد آتشی 
 
 
 
 
  سید محمد آتشی نویسنده ومترجم:

  سایت ایشان: 
 
 
 
  ازدست نوشته هاویادداشت های روزانه 
 
 
 
 

 

ژاندارک

 

کدامین آتش صلیب توست؟

 

گورستان ها نگهدارنده های خوبی نیستند

 

وتابوتها گاه به زمین می افتندو

 

صدانمی کنند.

 

چندین قیافه درسایه با تواند؟

 

که قانون به هلهله می سوزد و

 

روشنی میان دست هایت پرنده ای است!  

 

 

کجاست سیاوشی؟

 

بگذاربخواند

 

همیشه حق باکسی که می میرد نیست!

 

وارثان کوچک

 

دردست ودهان بزرگان

 

آواره مانده اند.

 

کجاست سیاوشی؟

 

تابه شهرآید

 

ومیدان هاراارهزارگل آتش

 

بشکفاند.

 

دف باگلوی زندگان می خواند

 

بگذاربخواند...

---------------------

 

خوانش ژاندارک:نقد فرزانه شیدا:

 

شعری زیبا وعمیق که در ابیات خود گوشه های سیاهی رو

 

 روشن میسازد که از دیدگاه مخاطب نادیده نمی ماند

 

کدامین صلیب آتش توست را کنایه از( راسیست ها)

 

 میبینم کسانی که صلیب را در مبارزه با سیاهان به آتش میکشند

 

 واگر جز این باشد معنای این بیت را اینگونه میبینم که چگونه

 

 صلیب اعتراض خویش را در آتشی دردست به بالا گرفته ای

 

 وزمانی که شاعر از بیصدائی گورستانها میگوید واز افتادن تابوت

 

بی هیچ صدائی

 

 کنایه از این دارد که سکوت وخاموش گورستان را در برگرفته است

 

 وبر آنان که رفته اند دیگر ارج وقربی نمانده است

 

 و آنان که مرده اند زخاطر رفته ای بیش نیستند!


وزمانی که شاعر می پرسد: چندین قیافه درسایه با تواند؟ و...


شاعر نگاهی بر این دارد که بسیارند قیافه هائی که درکنار وپنهان

 

 ایستاده اند وقصد خودنشان دادن نیز ندارند اما حضور آنان را

 

 بوضوح میشود دید واحساس کرد...

 

 وکنایه از دشمنانی ست که در خفا به جنگ بر میخیزند!

 

 وآنجا که شاعر اشاره میکند:

 

 نور در دستان تو پرنده ایست براین اشاره دارد که تو با دستان

 

کمک خویش گوئی نور را چون پرنده ای به آسمان زندگی پرواز میدهی

 

وروشنگر تاریکی ها هستی به نمایندگی اینکه تو خود با دستها ی خویش

 

هر تاریکی را از میان برداشته ومیتوانی صادر کننده خوبی هائی

 

 درنور زندگی باشی!


شعر در بخشهای مجزای خود پیوستگی دائم خود را حفظ نموده

 

وآهنگ کلام بدرستی نقش خود را بازی میکندومخاطب را روشن میسازد

 

 به مفهوم کلام شاعر  که خبردهنده زند گانی درسکوتی

 

 چون گورستان میماند وچون توئی (کسی بمانند تو) شاید نور دهنده زندگی

 

 باشد .

 

شعری دوست داشتنی روان وگویا بود ازخواندنش لذت بردم!

 

واما شعر:

 

نقد خوانش کجاست سیاوشی :

 

کجاست سیاوشی؟

 

 و چه شعر زیبائی ست این ! که در کلامی

 ساده وکوتاه بسیار سخن میگو ید:بگذاربخواند...

همیشه حق باکسی که می میرد نیست .


دراین بیت از شعر کنایه براین است که اینروزها

مردگان بیشتر حق میگیرند تا انان که زنده اند!


وخبر ازاینمیدهد که وازثان یک مرده با دهانهائی باز

 به طمع ارث آوارگی میکشند که نماینده طمع انسان هاست

 حتی درزمان پس از مرگ از یکدیگر وحتی ازیک مرده!

کجاست سیاوشی؟..تابه شهرآید... ومیدان ها راازهزارگل آتش ..بشکفاند.


دراینجا شاعر ازدرد خود میگوید که میبایست چنین شهری

 را بیاری کمک رسانی چون سیاووش به آتش کشید

آنگاه که حتی گلوی سازی نیز در انان که زنده اند

به غمناکی میخواند

کنایه از:( صدای طمع ما بسیار گویا تر از صدای انسانیست )!

 پس بگذارید  بخوانند! اگرچه ؛ ما : میدانیم که چه میگویند

 وهیچ لطفی در نیز در این صدای دف گونه

 ولی غمناک انسانی نمی بینیم!

(البته غمناک از دیدگاه تاسف نه به غم! *

چراکه شاعر، دلی آزرده را با خود میکشد ازا نسانهای روزگار خویش!


و براستی چه زیبا بود! 

نقد: ف.شیدا

-------------------------


توضیح سیدمحمدآتشی:منتقدین تازه کاری چون فرزانه شیدا

 

              خیلی بهتر ازبت های بزرگ می نویسند .ارزش آنهارابدانیم.

 

                       

                      با تشکر از جناب اقای آتشی: فرزانه شیدا

 

بدبینی یک شاعر :دکتر بیژن باران

 
دکتر بیژن باران:
 
 
 بدبینی یک شاعر :
 
 
Vaqedi

دکتر بیژن باران: بدبینی یک شاعر

این نقد در باره کتاب شعر عاشقان قدیمی اصغر واقدی قبلا در پایگاه بلوط و آفتاب  نشر شده؛ نشانی آنها در پایان آمده. شکل مورد استناد در مقاله برای نشان دادن منحنی تناوب تنویت بدبینی و خوشبینی تابع سال سرودن اشعار از بازتکثیر اینترنتی حذف شده.  صداقت، استعداد، احساس واقدی در اشعارش اورا همگن با سپهری و فروغ میکند.  

 

اصغر واقدی شاعر بدبین دهد چهل، 9 شعر در شب هشتم شبهای شاعران و نویسندگان در مهر 1356 ، در انجمن فرهنگی ایران – آلمان خواند.  از او مجموعه شعری بنام "آواز عاشقان قدیمی" شامل 25 شعر آزاد و 9 غزل – که در کرمانشاه، قزوین و تهران در دهه ی 1341تا51 نوشته شده اند – بچاپ رسیده است.

 

این کتاب با نقل قولی از برشت آغاز می شود: "نیک میدانیم که/ کینه بر ضد دنائت و پستی / چهره مارا زشت می کند/ و خشم بر ضد بیدادگری نیز/ صدایمان را خشن می کند. / افسوس، ما که می خواستیم زمین را آماده مهربانی کنیم/ خود نتوانستیم مهربان بشویم./ اما شما، وقتیکه زمانه فرزانه شد/ وقتی که آدمی یاور آدمی شد/ با گذشت از ما یاد کنید." اشعار واقدی نه تنها حاوی "خشم" نبوده؛ و اگرچه از مهربانی مالامالند؛ ولی عمدتا بدبینانه اند.  این بدبینی گاهی بطور یکسویه ای ناامیدانه بوده و در سطرسطر هر شعر موتیفها (جمل و ایماژها) بار امیدشان اندک است.          

 

واقدی حال را با ترحم و آینده را با امیدی کم- مایه توصیف می کند.  اشعارش ناشی از مشاهدات حول و حوشش بوده؛ از جریان های معاصر جهانی و گذشته وطنش تهی می باشند.  در این انزواست که آنها با چند استثنا شدیدا ناامیدانه اند.  رابطه شکل و محتوا را در غزلهایش بوضوح می توان دید: بدبینی شدید شاعر را مسخر کرده.  تا جاییکه گلایه تغزلی تبدیل به ناامیدی تام شده است.  اشعار او مالامال از موتیفهای منفی، بدبینانه و ناامیدکننده اند که هر کدام تاریخ و شهر نگارش دارایند.  

 

تعداد موتیفهای امید بخش از صفر در غزل "برکه" و "آوازهای عاشقان قدیمی" اردیبهشت 46 به نصف کل موتیفها در "شهرها" میرسد.  در "اساطیر" تیر 46 بربع تقلیل یافته و در "آه.. ای رفیق" مهر 46 موتیفهای امید بخش- در رابطه با پیروزی ملاآواره و قادر شریف در کردستان- غالب میشوند. در "زمزمه دشمن" دی 46 وحشت و در "شهرمن" بهمن 46 غم کاملا حکمفرماست.  در "تسلیم" فروردین 47 نوری از امید می تابد؛ در "صبح" کاملا غلبه میکند.  در "کابوس" به صفر می رسد؛ در "بغض" مهر 47 بعنوان واکنشی کمی تلاش مثبت دیده میشود؛ در "گذرگاه شقایقها" اریبهشت 51 دوباره غالب میشود.          

 

شاعر وجدان اجتماعست.  او ناظر شرایط انسانی یا طبیعی بوده؛ در وجدانش بشهود مسایل جهانی، اجتماعی، شخصی و موضوعی می پردازد.  در جامعه باز اخبار رویدادهای جهانی و اجتماعی گزارش می شوند.  لذا اشعار مربوطه را میتوان بوضوح از اشعار شخصی تفکیک کرد.  همچنین از هر شعر میتوان مساله موضوعی را جدا کرد.  پس برای خواننده مساله شخصی منعکس در شعر ناشناخته است.

 

در جامعه دیکتاتوری سانسور گاهی تمام مسایل فوق را بهم آمیخته؛ در استعاره های شخصی موضوعی می پیچاند (مانند غزلیات حافظ).  در این گونه جامعه، علیرغم اختناق سیاسی، مراسم جمعی و شادی زیستن (بهار، صبح، عشق، عروسی) وجود دارند.  در سیاهترین سالهای اختناق سیاسی، هر ملتی مراسم ویژه خود را برای بهرهمندی از زندگی بپا میدارد.  در اینجاست که اگرچه کلیت اشعار واقدی بدبینانه اند، ولی دمهای شاد را در آن – بمناسبت نوروز، صبح بهار، و خوشیهای شخصی – میتوان دید.  پس محتوای اشعار او را می توان به دو دسته انسانی و طبیعی تقسیم نمود؛ موتیفهای مثبت و منفی را در هر کدام تعیین کرد.  در این تجزیه و تحلیل ما به دو موتیف مثبت و منفی در اشعار او بطور عام میپردازیم؛ سپس به آنهایی که حول مسایل شخصی و طبیعی اند اشاره میکنیم.          

 

بدبینی واقدی را در دهه چهل میتوان در اشعارش بطور کمی سنجید.  اگر هر شعر واقدی را تقطیع کرده تا موتیفها (جمل و ایماژها) ی مثبت و منفی آنرا در جدولی در کنار هم بیاوریم.  آنگاه با شمار ش هر کدام و تعیین در صدشان، شدت بدبینی او را میتوان سنجید؛ تا بدینوسیله اشعار اورا نه بطور کیفی بلکه کمی و عینی (علمی) مورد بررسی و نقد قرار داد.  برای نمونه، بند نخست شعریراکه در آخر این مقاله آمده است در نظر میگیریم.  خط نخست حاوی موتیف مثبت است و سه خط بعدی، منفی.  با تقطیع هر یک از 25 شعر مجموعه فوق، تفکیک موتیفهای منفی و مثبت آن، یافتن نسبت مثبتها به مجموع موتیفها و سپس منحنی تناوب این موتیفها در برابر تاریخ سرودن اشعار، تصویر میشود.

 

در شکل زیر اوجهای خوش بینی بوضوح از غالب اشعار بدبینانه متمایز شده اند و نتایج زیر را میتوان گرفت:            1- در آغاز بهار شاعر حالت خوش بینانه تر دارد.          

2- تنها یک/ سوم شعر ها کمتر از 20% موتیف خوش بینانه دارند.          

3- تنها 3 شعر "لبخند بودا" 6/51 تهران، "صبح" 1/47 کرمانشاه و "گذرگاه شقایقها" 1/51 کرمانشاه خوش بینانه اند؛ یعنی بیش از 50% موتیف مثبت دارند.          

4- "صدای گامهای نور"، "آوازی در غربت"، "اندوه من"، "آواز ناتمام چکاوک"، "آه ای رفیق"، "گردباد" تا یک/ سوم ایماژهای خوش بینانه دارند.          

5- تا دو/سوم غزلها بدون حتی یک موتیف مثبت اند.          

6- دو اوج امید در فواصل46تا47 و 50 تا 51 دیده میشوند.         

7- دو دوره ناامیدی بین 41تا 46 و 47 تا 49 وجود دارند.          

8- بدبینی شاعر بوسیله موتیفهای منفی اندازه گیری شده است.           

 

علل بدبینی واقدی را نمیتوان بیقین دریافت.  معهذا میتوان گفت که سوای مسایل خانوادگی، مسایل اجتماعی هم – که در نهایت مسایل شخصی و موضوعی را هم تحت الشعاع دارند – در اشعارش انعکاس یافته اند.  حوادث اجتماعی عمدتا سرکوب آزادی و خیزشها ی مردم، بسط و تشدید اختناق و سانسور، مرگ رهبران عقیدتی/فرهنگی بوده؛ مسایل شخصی مانند وصال یا ناکامی در عشق و گزینش موضوعی مانند توصیف زیبایی صبح یا غم غربت می باشند.  با بررسی اجتماعی دهه 40 ، درست بلافاصله پس از تنفس 39 تا 42، دیده میشود که سرکوب آزادی پیگیرانه دامن زده میشود. 

 

اختناق و سانسور روشنفکران را از هم، مردم را از رجال سیاسیشان و فرهنگ ملی را از فرهنگ پیشرو جهانی جدا نگه میدارد.  روشنفکر بدون چشمانداز تاریخی- اجتماعی در غرقاب بدبینی معلق میشود؛ تنها پدیده های طبیعی و شخصی او را از ورطه ناامیدی بطور لحظه ای میرهانند.  با اختناق و سانسور، روشنفکران مبتذل و کم دانش وجهه پیدا کرده، رسانه های گروهی را قبضه کرده؛ آتوریته های کاذب در رشته های مختلف هنر و دانش برای خود دست و پا می کنند.  چون آزادی انتقاد وجود ندارد، آنها بدون چالش، آثار سطحی خلق میکنند؛ لذا فساد فرهنگی را دامن میزنند. 

 

از سوی دیگر روشنفکران متعهد با ارگانهای سرکوب مواجه میشوند، دربند میافتند، اعدام میشوند، خنثی و ساکت میشوند، ممنوع القلم میشوند، مشاغل خود را از دست میدهند، کوچ می کنند، حرفه عوض کرده و خریده میشوند، یعنی بطور خلاصه پراکنده و تارومار میشوند.  برخی از از روشنفکران هم به الکل و فراموشی – که گاهی واقدی هم به آن اشاره میکند- روی می آورند تا به ریشه یابی مسایل و پاسخ یابی.  رابطه اختناق با اشعار واقدی نیاز به تحلیل مفصل از جامعه دهه 40 داشته که از حوصله این نقد خارج است.  (رجوع کنید به کتاب موذن، " ده شب شعر کانون نویسندگان ایران،" امیرکبیر، 1357 بویژه به مقالات گلشیری، رحیمی، ساعدی، مومنی، هزارخانی، شمس آل احمد، به آذین).

 

پس از قیام 15 خرداد 42، مبارزات مسلحانه در فارس، کردستان و سیاهکل برهبری بترتیب قشقایی، شریف و فراهانی سرکوب شدند.  رهبران آن در برابر جوخه های اعدام قرار گرفتند.  در این دهه مرگ شاعر پیشرو فروغ فرخزاد، پهلوان ملی تختی، نویسنده مردمی بهرنگی و رهبر مبارزات ضد امپریالیستی دکتر محمد مصدق به سوگ سترگ ایرانیان دامن زد.  در بخش دوم "تاریخ سی ساله" در باره ملا آواره و شریف کردستان آمده است که "سرودهای زیادی از جانب مردم و روستاییان ساخته شد و خوانده میشد." واقدی مرثیه خوان و نظاره گر ناامید این واقعه میباشد:            "وقتی تو را که گرمی ما بودی            آن دست پرشقاوت و خون آلود            دزدانه درسیاهی جنگل ربود و رفت            انسان شکسته خاطر و تنها ماند..            بعداز تو در ترانه دهقانان            نام تو یادگار شگفتیهاست.            بعد از تو بادها و درختان و صخره ها            آوازهای گنگ تو را در فضای شب            پرواز میدهند؛             و رودهای پیر و کف آلود            در پای کوهها و اعماق دره ها                      دیوانه وار نام بلندت را            آواز میدهند."

 

بیوگرافی اصغر واقدی

شاعر ـ نویسنده و منتقد ادبی و اجتماعی

تولد: 1319 ـ کرمانشاه ـ ایران

تحصیلات: لیسانس ادبیات فارسی از دانشسرایعالی تهران

فوق لیسانس علوم تربیتی و مدیریت آموزشی از دانشگاه تهران

 مشاغل: دبیر ادبیات فارسی در دبیرستانهای کرمانشاه، قزوین، تهران (1351 ـ 1341)

کارشناس روابط عمومی در وزارت آموزش و پرورش

کارشناس ارشد آموزشی در وزارت آموزش و پرورش ایران

بازنشستهء وزارت آموز ش و پرورش، 1368 (1989)

 

فعالیت های ادبی و اجتماعی:

همکاری با نشریات مختلف ادبی و اجتماعی تهران از 1338 - اطلاعات جوانان، فردوسی، روشنفکر، سپید و سیاه، امید ایران، سخن، آرش، تهران مصور، کیهان.

عضویت در شورای نویسندگان رادیو تلویزیون ملی ایران؛ بویژه در «گروه ادب امروز» که با نظارت نادر نادرپور اداره می شد. این فعالیت از 1350 تا 1357 ادامه داشت.

-  در 1356 در شب های شعر گوته، که از طرف کانون نویسندگان ایران برگزار شد، شرکت کرد و پس از آن، در تب و تاب انقلاب 57، به سمت منشی کانون نویسندگان انتخاب شد. در این زمینه از 1357 تا 1360 فعالیت داشت.

- در طول سال ها همکاری با رادیو تلویزیون ملی ایران، ضمن ارائهء برنامه های مختلف ادبی و فرهنگی، برنامه هائی هفتگی با عنوان «مباحث نظری شعر از دیدگاهی تازه» نوشت که مدت چهار سال ادامه یافت. در 1990 از ایران مهاجرت کرده؛ در آمریکا (دنور، کلرادو) زندگی می کند.

 

آثار انتشار یافته:

1. «جرقه»، مجموعهء شعر ـ در بر گیرندهء اشعار اولیه از سال 1338 تا سال 1342

2. «آواز عاشقان قدیمی»، مجموعهء شعر، در بر گیرندهء شعرهائی از 1342 تا 1352

3. «تماشا و حیرت»، برگزیده ها و غزل ها، انتشارات «نشر هنر»، نیوجرسی، آمریکا، به کوشش بیژن اسدی پور، اسل انتشار 1374 (دسامبر 1995).

4. «شعر و شکوفه ها»، مجموعهء شعرهائی برای کودکان (کودکستان و سال های اولیهء دبستان) ـ 1365 تهران.

 

http://www.vaghedi.com/

http://www.balout.ir/

http://www.aftab.ir/articles/art_culture/literature

_verse/c5c1177411376_vaghedi_p1.php

http://www.alizarrin.com/page4.html